در اتاق درمانم بارها این صحنه تکرار شده است: یک طرف با انرژی و امید از تغییر و بهبود رابطه صحبت میکند، و طرف دیگر با سکوت، بیمیلی یا حتی حالت تدافعی پاسخ میدهد. برای نفر اول، این مقاومت میتواند مثل دیواری بلند و غیرقابل عبور باشد؛ برای نفر دوم، درخواست تغییر شاید مثل حملهای مستقیم به امنیت یا هویت شخصیاش احساس شود. اینجا میخواهم از نگاه یک زوجدرمانگر با رویکرد EFT (هیجانمدار) بگویم که چرا این مقاومت شکل میگیرد و چطور میتوان آن را مدیریت کرد.
چرا مقاومت در برابر تغییر اتفاق میافتد؟
در جلسات، خیلی وقتها نفر مقابل به من میگوید: «مشکل اینجاست که او اصلاً نمیخواهد تغییر کند.» اما تجربه بالینی به من نشان داده که پشت این مقاومت، معمولاً بیعلاقگی یا لجبازی نیست، بلکه لایههای عمیقی از ترس و نیازهای برآورده نشده وجود دارد.
۱. ترس از ناشناخته
تغییر یعنی پا گذاشتن به قلمرویی که نقشهاش را نداریم. برای بعضی افراد، حتی اگر رابطه فعلی پر از مشکل باشد، «آشنایی با وضعیت» حس امنیت بیشتری میدهد تا ورود به شرایط جدید و نامعلوم. یک مراجع من میگفت: «میترسم شروع کنیم به تغییر و بعد همه چیز بدتر بشه.»
۲. احساس ناکافی بودن
گاهی درخواست تغییر، ناخواسته به گوش طرف مقابل مثل این میرسد که «تو کافی نیستی.» این احساس میتواند موجی از شرم یا بیکفایتی را فعال کند. من مراجعانی داشتهام که وقتی شریکشان گفته «باید بیشتر با هم وقت بگذرونیم»، در ذهن خود شنیدهاند «تو بلد نیستی یک شریک خوب باشی.»
۳. ترس از دست دادن کنترل
وقتی یک نفر تغییر را آغاز میکند، دیگری ممکن است احساس کند کنترل اوضاع را از دست میدهد. در واکنش، ناخودآگاه با پافشاری بر وضعیت موجود تلاش میکند دوباره کنترل را به دست بگیرد.
۴. فرسودگی عاطفی
اگر رابطه مدتها درگیر تعارض و کشمکش بوده، انرژی هیجانی طرف مقابل ته کشیده است. در این حالت، حتی فکر تغییر هم خستهکننده به نظر میرسد و عقبنشینی به شکل «بیتفاوتی» بروز میکند.
چطور میتوان این مقاومت را مدیریت کرد؟
۱. تغییر زبان از «انتقاد» به «آسیبپذیری»
در EFT، ما یاد میدهیم که احساسات پشت نیازها را به جای اتهام یا دستور بیان کنید.
مثلاً به جای گفتن: «تو هیچ کاری برای بهتر شدن رابطه نمیکنی»، بگویید: «وقتی میبینم تغییری اتفاق نمیافته، احساس تنهایی و ناامیدی میکنم.» این تغییر لحن، احتمال دفاعی شدن طرف مقابل را کم میکند.
۲. ایجاد فضای امن برای گفتوگو
هیچ تغییری بدون احساس امنیت هیجانی شکل نمیگیرد. یعنی طرف مقابل بداند که میتواند ترسها، تردیدها یا حتی مخالفتهایش را بگوید، بدون این که قضاوت یا مسخره شود. در جلسات، من با «بازتاب دادن احساس» و «تأیید هیجان» این فضا را ایجاد میکنم، و شما هم میتوانید با گوش دادن فعال و پذیرش، چنین جوی بسازید.
۳. دیدن ترس، نه فقط رفتار
به جای تمرکز روی «چه کارهایی انجام نمیدهد»، سعی کنید بفهمید «از چه چیزی میترسد». یک زوجی که با من کار میکردند، متوجه شدند که مقاومت شوهر در برابر مشاوره، ناشی از تجربه تلخ او در کودکی با تعارض والدینش بود. وقتی همسرش این را شنید، نگاهش به مقاومت او عوض شد.
۴. حمایت تخصصی گرفتن
بعضی مقاومتها آنقدر ریشهدار هستند که بدون واسطه بیطرف باز نمیشوند. در این مواقع، حضور یک زوجدرمانگر EFT کمک میکند هر دو طرف نه تنها الگوهای رفتاری، بلکه ترسها و نیازهای دلبستگی پشت آنها را ببینند.
چالشها و فرصتها
وقتی با مقاومت در برابر تغییر روبهرو هستیم، طبیعی است که ابتدا فقط «سختیها» به چشم بیاید. از نگاه کسی که خواهان تغییر است، این مقاومت میتواند احساس بنبست، بیپاسخ ماندن نیازها، و حتی ناامیدی کامل را ایجاد کند.
اما تجربه بالینی من نشان داده که همین مقاومت، اگر به شکل درستی با آن برخورد شود، میتواند به نقطه عطف رابطه تبدیل شود.
چالشها
- چرخه اصرار و عقبنشینی
یکی از رایجترین الگوها این است که طرفی که خواهان تغییر است، با فشار و تکرار درخواست خود جلو میرود، و طرف دیگر برای دفاع، عقب مینشیند یا سکوت میکند. این چرخه هرچه بیشتر تکرار شود، فاصله عاطفی هم بیشتر میشود.- مثال: در یکی از جلساتم، همسر A میگفت: «هر بار از او میخواهم بیشتر با من حرف بزند، کمتر حرف میزند!» این دقیقاً همان نقطهای است که فشار برای تغییر، نتیجه معکوس میدهد.
- برداشتهای اشتباه
طرف مقاوم، درخواست تغییر را بهعنوان «انتقاد از شخصیت» یا «عدم پذیرش» میبیند، درحالی که طرف مقابل اصلاً چنین نیتی ندارد. این سوءبرداشتها مثل دود غلیظ بین دو نفر قرار میگیرد و مانع دید واضح میشود. - خستگی روانی
حتی اگر رابطه ارزشمند باشد، وقتی سالها یک مشکل حل نشده باقی مانده، ذهن و قلب هر دو نفر خسته میشود. در این شرایط، انگیزه برای تلاش کم میشود و بیتفاوتی جای امید را میگیرد.
فرصتها
در EFT، ما مقاومت را «مانع» نمیبینیم، بلکه آن را «دروازهای به سمت نیازهای پنهان» میدانیم. این یعنی اگر بتوانید از زاویه درست نگاه کنید، مقاومت میتواند شروع یک گفتوگوی متفاوت باشد.
- سیگنالدهی به نیازهای عمیقتر
مقاومت معمولاً نشاندهنده یک نیاز عاطفی برآورده نشده است — نیاز به امنیت، دیده شدن، یا حتی حفظ یک بخش مهم از هویت شخصی. وقتی این نیازها کشف شوند، مسیر تغییر هموارتر میشود.- مثال: یک زوج در جلسات فهمیدند که مقاومت شوهر در برابر برنامهریزی برای آینده، نه بیمسئولیتی بود، بلکه ناشی از ترس عمیق او از شکست و ناامید کردن خانوادهاش بود. بعد از این کشف، گفتوگوهایشان از «چرا کاری نمیکنی؟» به «چطور میتوانم کنارت باشم که کمتر بترسی؟» تغییر کرد.
- تقویت صمیمیت از طریق همدلی
وقتی یکی از طرفین موفق میشود پشت رفتار دفاعی شریکش را ببیند و با ترس یا درد او همدلی کند، رابطه وارد سطحی عمیقتر از صمیمیت میشود. این لحظهها در درمان بسیار قدرتمند هستند، چون حس «همتیمی بودن» را دوباره زنده میکنند. - ساختن اعتماد جدید
عبور از مقاومت به شکل سالم، یک پیام قوی میفرستد: «من حتی وقتی با تو مخالفم، باز هم در کنار تو هستم.» این پیام، بنیان اعتماد را مستحکمتر از قبل میکند. - یادگیری مهارتهای پایدار حل مسئله
اگر زوج بتوانند یک مقاومت ریشهدار را با گفتوگو و همدلی مدیریت کنند، این تجربه به آنها ابزاری میدهد که در چالشهای بعدی زندگی مشترک هم کارآمد خواهد بود.
مقاومت در برابر تغییر، اگرچه ناامیدکننده است، اما میتواند چراغ راه هم باشد. این مقاومت نشانه وجود یک زخم یا نیاز عاطفی برآورده نشده است. اگر به جای جنگیدن با آن، به کنجکاوی و درک روی بیاورید، این نقطه میتواند آغازگر یک گفتوگوی عمیق و صمیمانه باشد.
یکی از زوجهایی که با آنها کار کردم، در ابتدا در این چرخه گیر کرده بودند: او اصرار میکرد که همه چیز باید تغییر کند، و او دیگر حتی بحث هم نمیکرد. اما وقتی با هم به لایههای زیرین نگاه کردیم، فهمیدند که مقاومت، یک «نه» به تغییر نبود، بلکه یک «بله» به حفظ امنیت بود. از همانجا مسیر تازهای باز شد.

پیام من به شما به عنوان زوجدرمانگر
اگر در رابطهتان با این الگو مواجه هستید، بدانید که تغییر امکانپذیر است، اما نه با فشار و اصرار، بلکه با ایجاد امنیت، مهربانی و درک متقابل. گاهی لازم است قبل از تغییر رفتار، دیوارهای دفاعی با شنیدن، دیدن و پذیرفتن ترسهای طرف مقابل آرام آرام فرو بریزند. این مسیر زمان میبرد، اما میتواند رابطهای بسازد که در آن هر دو احساس امنیت، دیده شدن و ارزشمند بودن داشته باشید.