بهعنوان یک زوج درمانگر، در طول سالها کار با زوجها، بارها و بارها شاهد بودهام که زمان، بهخصوص فراوانی زمان و از آن مهمتر، کیفیت آن، چطور میتواند سرنوشت یک رابطه را تعیین کند. زوجهای بسیاری به من مراجعه میکنند که با وجود عشق و علاقه، احساس میکنند از یکدیگر دور شدهاند. در اکثر مواقع، ریشه این احساس فاصله، کمبود یا سوءمدیریت زمان است.
فراوانی زمان؛ بستری برای رشد عاطفی
از دیدگاه یک درمانگر، فراوانی زمان در زندگی مشترک نه یک مزیت، بلکه یک ضرورت حیاتی است. این زمان به زوجین اجازه میدهد که “حضور” داشته باشند و در لحظات روزمره یکدیگر شریک شوند.
1. زمان به عنوان سرمایهگذاری در پیوند عاطفی: در دنیای امروز که هر لحظه آن پر از مشغلههای کاری و اجتماعی است، اختصاص دادن زمان به همسر، یک سرمایهگذاری آگاهانه است. فرض کنید زوجی به نام سارا و محمد. سارا کارمند یک شرکت بزرگ است و محمد صاحب کسبوکار خودش. هر دو بسیار پرمشغلهاند. اگر آنها فقط در آخر هفتهها یک ساعت با هم وقت بگذرانند، این زمان برای ایجاد یک پیوند عمیق کافی نیست. اما اگر تصمیم بگیرند هر شب، حتی برای ۱۵ دقیقه، تمام حواس خود را به هم بدهند و درباره روزشان صحبت کنند، این دقایق کوتاه مانند قطرههایی از آب هستند که به تدریج ریشه یک گیاه را تغذیه میکنند. فراوانی زمان به آنها اجازه میدهد که در جزئیات زندگی یکدیگر حضور داشته باشند و از یکدیگر حمایت کنند.
2. ساختن خاطرات و تاریخچه مشترک: خاطرات مشترک، همانند آجرهای یک بنا، رابطه شما را میسازند. لحظات کوچک و بزرگ، از آشپزی مشترک گرفته تا تماشای یک فیلم در کنار هم، به هویت و داستان مشترک شما تبدیل میشوند. وقتی زوجین زمان کافی برای ساختن این خاطرات ندارند، به تدریج احساس میکنند که تنها دو “همخانه” هستند که در یک خانه زندگی میکنند، نه یک “زوج” که یک داستان مشترک دارند. فراوانی زمان در اینجا به معنای فرصت برای ساختن این خاطرات است.
3. کاهش استرس و تنظیم هیجانی: زندگی مدرن سرشار از استرس است. اگر زن و شوهر زمانی برای تخلیه هیجانات و صحبت درباره فشارهای کاری یا خانوادگی نداشته باشند، این فشارهای انباشتهشده به راحتی به مشاجرات و درگیریهای بیدلیل تبدیل میشود. داشتن فراوانی زمان به زوجین این امکان را میدهد که به عنوان یک تیم، با استرسها مقابله کنند و به یکدیگر پناهگاهی امن برای ابراز احساسات بدهند.
کیفیت زمان: ارزشمندتر از فراوانی زمان
با این حال، به تجربه دریافتهام که فراوانی زمان به تنهایی کافی نیست. بسیاری از زوجین ممکن است ساعتها در یک خانه باشند، اما در واقعیت، هر کدام در دنیای خودشان غرق باشند؛ یکی با گوشی مشغول است و دیگری با تلویزیون. اینجا کیفیت زمان است که اهمیت پیدا میکند.
- حضور کامل (Mindfulness): حضور کامل یعنی بودن در لحظه. وقتی با همسرتان هستید، از نظر ذهنی نیز با او باشید. گوشی خود را کنار بگذارید و به جای چک کردن شبکههای اجتماعی یا پاسخ دادن به پیامها، به چشمان همسرتان نگاه کنید و به حرفهایش گوش دهید. این کار، نشانهای از احترام و عشق است.
- گفتوگوی عمیق و معنادار: صحبتهای روزمره درباره خرید یا قبضها ضروری است، اما کافی نیست. برای ساختن یک رابطه عمیق، به گفتوگوهای معنادار نیاز دارید. از همسرتان بپرسید: “بزرگترین آرزوت چیه؟” یا “چه چیزی امروز خوشحالت کرد؟” یا “بزرگترین نگرانیات در حال حاضر چیه؟”. این سوالات، دریچههایی به دنیای درونی همسرتان میگشایند.
- فعالیتهای مشترک هدفمند: به جای اینکه فقط در کنار هم باشید، فعالیتی را با هم انجام دهید که هر دو از آن لذت میبرید، مانند پیادهروی، آشپزی، یا یادگیری یک مهارت جدید. این فعالیتها فرصتهایی برای تعامل و خنده فراهم میکنند و خاطرات جدیدی میسازند.
راهکارهای عملی و نمونههای بالینی
برای کمک به زوجها، این راهکارها را پیشنهاد میکنم:
- برنامهریزی آگاهانه: درست مانند یک جلسه کاری مهم، “زمان باهم” را در تقویم خود یادداشت کنید و به آن پایبند باشید.
- ایجاد روتینهای کوچک: روتینهای روزانه، مانند نوشیدن قهوه با هم در صبح یا صحبت در مورد روزتان قبل از خواب، میتوانند به صورت ناخودآگاه کیفیت و فراوانی زمان شما را افزایش دهند.
اگر با برنامهریزی و ارتباط مؤثر مشکل دارید، کمک گرفتن از یک زوج درمانگر میتواند راهگشا باشد. به عنوان یک روانشناس خوب، میدانم که گاهی الگوهای رفتاری نادرست، مانع از داشتن زمان باکیفیت میشوند.

کیس 1: فاطمه و علیرضا فاطمه و علیرضا سه سال بود که ازدواج کرده بودند. آنها مدام سر مسائل کوچک با هم بحث میکردند و احساس میکردند که از هم دور شدهاند. در جلسات درمانی مشخص شد که دلیل اصلی، کمبود زمان با کیفیت است. هر دو بسیار پرمشغله بودند و وقت زیادی برای هم نمیگذاشتند. من به آنها پیشنهاد کردم که هفتهای یک شب را به “شب قرار” اختصاص دهند و در آن شب، گوشیهایشان را خاموش کنند و فقط با هم باشند. پس از چند ماه، آنها گزارش دادند که بحثهایشان به شدت کاهش یافته و احساس نزدیکی بیشتری به یکدیگر دارند.
کیس 2: مریم و رضا مریم و رضا هر دو معلم بودند و وقت زیادی را در خانه میگذراندند، اما مریم همیشه شکایت داشت که رضا با او وقت نمیگذراند. در جلسات مشخص شد که رضا اغلب مشغول چک کردن کانالهای خبری و مریم مشغول تماشای سریال بود. آنها در واقعیت “کنار هم” بودند، اما “با هم” نبودند. من با آنها روی مفهوم حضور کامل کار کردم و به آنها یاد دادم که چگونه یکدیگر را فعالانه گوش دهند. با کمک زوج درمانی به روش EFT، آنها توانستند به ریشههای عاطفی این دوری، یعنی ترس از صمیمیت، بپردازند و یاد بگیرند که چگونه به صورت عمیق و معنادار با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.
در پایان، به عنوان یک تراپیست خوب در اصفهان، به شما میگویم که زمان، هدیهای است که باید آگاهانه آن را به همسرتان تقدیم کنید. این کار نه تنها به رابطه شما استحکام میبخشد، بلکه آرامش و رضایت درونی شما را نیز افزایش میدهد.